راز های ما

نا گفته ها بسیارند و ناگفته رازها بسیار تر
راز های ما

به سراغ من اگر می آیید
،نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من‌!
به یاد سهراب سپهری عزیز

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۴ - شیمیایی نمونه
    عالی
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۲ - شیمیایی نمونه
    عالی


شب من بی تو, شب بی ماه است
 نگهت  دردی است، دلم  بی پناه است
ای که تاریکی در روی تو پیدا نشد
 شب رفت و بی تو، سحر فردا نشد
 جانم تو بمان ، من دگر می روم
 درد تو نهان می شود در دلم
تو عشق منی نهفته در جان و تن
مهرت نشود هرگز فراموش من
قلبم تب دار آن، نگه سرد توست
چشمم بیدار آن، روی زیبای توست
می زنی هر دم دشنه ای بی خبر
 می کنی تو باز رویا هایم را پر پر               
 رفتم و نگفتم می روم به سفر
 دلم پیشت ماند نرود جایی دگر
 این چه عشقی، چه غم نامه است
تو پرستو باش، دلم آشیانه است
مهاجری و می آیی فصلی دگر
دلم همان جاست نرود تا به آخر


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۳
رویا رویایى

دلم برای تپش های قبل دیدار تنگ است
 
پایم برای رسیدن به سر قرار لنگ است
 
الهی اگر مستجاب نمی شود دعای سحر
شک ندارم قلب معشوق من از سنگ است  
 
تو که هستی به دعای سحرم اضافه شدی؟
 
با یک نگاه تو دلم چه شوخ و شنگ است

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۱
رویا رویایى

آن زمان که ...
 من گرم نگاه کردنت بودم
 تو چه سرد عبور کرده بودی
من به دره سقوط کرده بودم
 تو به اوج قله رسیده بودی 
من  همچنان دل خوش به تو بودم
 هم زمان تو با دیگران خوش بودی
 من درگیر دل دیوانه ی پیچیده بودم
  تو چه ساده از کنارم گذشته بودی
 من عابری غریبه بیش تر نبودم
تو تنها و فقط تنها عشق من بودی
نابودی من مرا باعث تو بودی
 با این وجود من دگر هیچ نبودم

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۳
رویا رویایى

چه کنم تمام عمر من، تکرار توست
چشمان ترم هنوز عزادار توست
در لحظه های بی تودمادم اسیر
دلم ثانیه شمار یک نگاه توست
گم شدم در تو، من بی تو غریب
آتش سینه تا ابد تب دار توست
ای که در تاریکی نجوا می کنی
آفتاب آسمان، روشن ز توست
عمری است که پلک روی پلک نرفت
خواب هم بیدارمانده درانتظار توست
هر دمی که می رود به سوی درون
بازدمش در دل گرفتار توست
پیش از تو دلم در خیال خود خرم
خرابی دلم از لرزه ی دیدار توست
کجا روم، که ببینمم، تا آرام شوم
که آرامشم مدت هاست بیمار توست

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۷
رویا رویایى

در  پی استقبال دوستان به این آهنگ دلپذیر هم گوش بسپاریم

  شعر و ریتم و حال خوبی دارد

لینک دلبر پویان نجف

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۶
رویا رویایى


موازی ترین خطوط، در جهانیم

زمین برود به آسمان هم، هما نیم

تو در سر نمی دانم چه داری

ما هوایی جز تو در دل نداریم

 آه از سرنوشت دو خط موازی

جز دوری از هم چاره چه داریم

 دو رهگذرکوچه ی خاموش نگاه

چون تیری رها شده از کمانیم

 گرتقدیر من و تو" ما" نیست هنوز

شاید این بار رقم  زد "ما" را، چه دانیم

من در دل تو، تو در دل من کاش

امید که ما در دل یکدگر نهانیم

 بس که دلتنگ عبورهم نشستیم

روز از شب، شب از روز ندانیم

تا بشنود زمانه سکوت ما را

تا آخرین ایستگاه یک صدا بخوانیم

من و تو شبیه دو ریل موازی

چشم به راه تغییر خط بمانیم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۹
رویا رویایى

از آتشی که در قلبم افروختی
جز خاکستری بیش نماند
از عهد های من و تو پنهانی
حسرتی جاودانه بر دل بماند
آخرین بار از نگاهت خواندم
ازیاد من در دلت هیچ نماند
دروغین سکوت چشمانت را
 دل پر نجوای من نکرد باور
همچنان بعد سال ها دوری
در انتظار فریاد دلت بماند
خاموشی آتشی را که افروختی
پس از رفتنت به یادت نماند
تا شود خاکستر، این تند آتش
قلب مرا بی تو آرام سوزاند
غافل از آتش زیر خاکستر
همچنان در دل نیمه جان بماند
داغی که عشق تو بر دلم نهاد
بعد هر سوز زمستانی باز بماند
 

 

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۳
رویا رویایى
بعضی وقت ها بعد از نوشتن ها و نوشتن ها
آدم تشنه شنیدن میشه چه خوبه که اسمش آخرین رویا باشه
  صداش علی زند وکیلی امیدوارم شما هم لذت ببرید!
  لینک آخرین رویا ... علی زند وکیلی
۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۲۴
رویا رویایى

عقلی بر سر ما گر  نمی شد

در سینه دلی هم جا نمی شد

 بین دل و عقل پیکار نمی شد

بر فرض که دل پیروز می شد

 اکنون همه ی مردم شهرم  

 نه یک تن،  همه مجنون می شد

این ها همه در بند عقل اسیرند

گر بود فریاد رسی که کشتی دل

در طوفان عشق غرق نمی شد

کشتی به ساحل یار می رسید و

لیلی به کنار می نشست و

افسانه ها نوشته نمی شد

در وادی عاشقی همین بس

گر نبودش هر سری را  دلی سرکش

هیچ سری هم بر دار  نمی شد

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۶
رویا رویایى

در آغاز سفر به قله های غرور
در همان ایستگاه اول نه دور 
تو را بخشیدم...
در کنار حوض آب های بلور
چون منی مانده ازدلت مهجور
تو را بخشیدم ...
از کنار زخم های بی کسی کردم عبور
 با دلی مواج به وسعت دریا رنجور
تو را بخشیدم...
به اختیارخودم نه با دلی مجبور
تعجب از من، این بار چه صبور
تو را بخشیدم...
 آخرقصه رسیده به قله چه غیور
سرخوش وغزل خوان و مسرور
که چون تویی را من بخشیدم...



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۹
رویا رویایى


تو به من آموختی که ...

بعد از بارانم  به سرت چتر بگیر

بعد هر زلزله سیلاب بشم رو تقدیر

نکنم دلم رو با خود درگیر

نشوم از رفتن تو دلگیر

دلم را نشان بدم بی تقصیر

همچو شب کویری،  سرد سیر

نشوم در دام صیاد اسیر

بگذرم من از خاطرات اخیر

احساس های دلی روی دلم بی تاثیر

رفتن ها چه زود، برگشتن ها چه دیر

یادت نماند که بیاموزیم این تدبیر

که فراموشت کنم تا دل نشود پیر


۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۶
رویا رویایى

من به تو آموختم که...

زیر باران چتر نگیریم به سر

نفس درختی را نبریم با تبر

ستاره ها رو بشماریم تا سحر

در امتداد کویری ترین شب سفر

ببندیم نقشی نو از زندگی با یک دگر

غصه ها کم رنگ تر، شادی ها پر رنگ تر

در امان از زخم های سنگ های در گذر

شبیه رود باشیم، رونده تر

من به تو آموختم که بیابی بال و پر

پرواز و احساس کنی فراتر

حیف که دیر شدمت یادآور

پر نکشی از آشیانه بی خبر

یک اثری بگذاری رو صنوبر

تو کنج کوله دلت، دلم را با خود ببر


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۸
رویا رویایى

اسم تو شعره بلنده وسط نامه ی کوتاه
 نامه را یک خط نوشتم پر حسرت و پر آه
اما اسم تو رو صد بار با خودم خلاصه کردم
هر دفعه به میم رسیدم 
 نتونستم ...
ننوشتم , بغض کردم
تک تک خاطره هاتو با مدادم هیجی کردم
 همه ی روزهای خوب و من فدای هیچی کردم
تو همون واژه ی خط خطی مبهم 
در میان نامه ها و شعرهایم
 نامه های نا نوشته شعرهای بی کلام
 حس آغاز دوباره با سلام
 بعد از  این من ماندم و  شکوای دل
 دست من خالی و پیش دل خجل
 چطوری نامه ها رو بفرستم
 که رو نامه اسمت رو نتونستم ... ننوشتم

   

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۳
رویا رویایى

برای دیدن رویا اندکی 
 یا که غرق شدن تو رنگی رنگیای حوض نقاشی
کافیه چشمهای بازت رو ببندی
کلبه ای دنج میان دشت سر سبز و وسیع
وسط هیاهوی چلچله ها پیدا کنی
درهای پنجره را باز کنی
گل های اطلسی را ناز کنی
هوس یک ساحل و ساز کنی
یکباره شروع به آواز کنی
یک نفر توی افق دیده میشه
آسمان آبی ترین از همیشه
انگاری که این سرزمین رو خدا
هدیه داده به قلب های ما دو تا
دست تو تا که دستم رو می گیره
دل تو میگه که جایی نمیره
 چشم ما تا که بهم خیره میشه
لحظه ای که دیگه تکرار نمیشه
بیداری که ما دو تا رو میبینه
میاد و رو چشم های من میشینه
صدای ساعت زنگی توی گوشم می خونه
دل من پیش تو اونجا می مونه



 



۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۰
رویا رویایى

قصه از جایی شروع شد واسه من 
که تو آرام و یواش و قدم قدم
گذشتی از کوچه پس کوچه های دل من
به دلم شک کردم
 وقتی آن نگاه تو صاف تر از آینه دیدم 
 به دلم شک کردم
 توعبور کرده بودی و من هنوز 
 خیره به رد پای تو بودم
 به دلم شک کردم
وقتی فرش قرمزی  برای تو پهن کردم
 به دلم شک کردم
وقتی تو پس از عبور لحظه ای کردی درنگ
 روتو کردی سمت من
  به دلت شک کردم
قصه از این جا شروع شد واسه ما عزیزم 


۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۰
رویا رویایى

دست ما گرچه جوانیم 
در تمنای آرزوهای دور کودکی
روبه بالا مانده است
قلب ما گرچه جوانیم 
در اشتیاق و شور کودکی
جا مانده است
چشم ما گرچه جوانیم 
در حسرت دیدار آشنای کودکی
به در مانده است
 روح ما گرچه جوانیم
 در اندیشه ی پرواز پرستو
 خیره به آسمان مانده است
و مرگ گرچه جوانیم
 پشت دیواری که دور نیست
 منتظر مانده است
 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۲
رویا رویایى

آشنایی با تو مثل یک فصل بهار
سبز و دلنشین و افسوس، کوتاه بود
همچون میوه های شیرین تابستان 
تازه و خوشمزه و زیبا و دلخواه بود
مثل تک برگ های پاییزی 
زرد و نارنجی و رنگی، گاه و بیگاه بود
مثل کولاک و برف زمستانی 
سرد و بی روح و در شبانگاه بود
فکرم این بود تو بمانی چهار فصلی دیگر
بی خبر از اینکه دلت به رفتنت آگاه بود
هر چه گشتم تو نبودی در میان فصل ها
این چنین بیراهه رفتن پی دل، اشتباه بود


۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۳
رویا رویایى

تک درخت سبز پوش این دیار نابسامان دلی
ساز کوک بیدل  شوریده ی هر محفلی
باطراوت همچو رودی همچو آب
دارمت هرشب, در خیال خام خواب
یادبود مانده از آن روزگاران خوشی 
قطعه ی چوبین قاب بسی با ارزشی
گر روزی هم نیست شوم از این جهان
عکس تنها کس من,روی دیوار بمان

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۰۵
رویا رویایى

تو برای دل من ...
همچو یک توت کال نوبر شده از پای درخت، 
شیرینی
تو مثل خنده سرخی که به لب می شیند به دل، 
می شینی
 من برای دل تو ...
همچو مجنون سفر کرده به کوه، فرهادم 
 مبادا که ترک بردارد شیشه عمر، 
لیلی وار دهی بر بادم

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۲
رویا رویایى

 
شعر جز این است مگر ...
 که تو بیایی من از دور تماشات کنم
اندکی دور شوی دیر کنی 
بند دلم پاره شود شکوه را آغاز کنم
 عشق جز این است مگر ...
 که دل بی تو با تو نشناسد تپشش ناکوک است
 اندکی مانده به دیدار, دو قدم مانده به تو
 بنیشند لب حوض نفسی تازه کند
زیر لب آهسته  و آرام غرولند کند
 که برخیز , نشستن جایز نیست 
و در آخر  بکشاند جسم رنجور مرا
 لنگان لنگان به  سراب باور این امید
که تو می آیی و اشک می آید و من 
در کار این دل دیوانه هنوز مانده ام
 که تو سرابی و دل از من می خواهد شراب 
 ای دریغا عمر رفته  پای دل همچون حباب



 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۵
رویا رویایى