راز های ما

نا گفته ها بسیارند و ناگفته رازها بسیار تر
راز های ما

به سراغ من اگر می آیید
،نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من‌!
به یاد سهراب سپهری عزیز

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۴ - شیمیایی نمونه
    عالی
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۲ - شیمیایی نمونه
    عالی

.خوردیم به بد جایى از تاریخ.

۱۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۴۳
رویا رویایى

این منم، خسته و زخمى شده کِز کرده کنارى

بر تنم حجمِ مصیبت زده از کهنه غبارى


برگِ پاییزم و افتاده ام از چشمِ طبیعت

تو ولى سبز ترین خاطره در یادِ بهارى


کوهِ نورى ومنم نادر و این مرزِ جنون است

بر سرت جنگ شد از بس که تو مانند ندارى


چو زنى تیرِ جفا از صفِ مژگان سیاهت

ماتِ آن لشگرِ انبوهم و از خویش فرارى


چه نیازى که خورد غم چو ندارد پرو بالى

مرغ عشقى که رها گشته به زندان نگارى


خواب دیدم که تو را تنگ در آغوش گرفتم

شده تعبیر که دل تنگ و بدین عشق دچارى


کاسه ام در غمِ هجران شده لبریزِ صبورى

تا به کى دل ز غمش این همه سوزنده ببارى


گفته بودند که آرامش بى تاب دلانى

بعد دیدار به دل نیست دگر تاب و قرارى


گلِ نازک تن و زیبا نگرانم که مبادا

نگرانم که مبادا برود دستِ تو خارى


همه عمرم به همین جمله ىِ بى حاشیه بگذشت

دوستت دارم و اى کاش تو هم دوست بدارى

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۵۲
رویا رویایى

زندگى را به گُلى گفت که زنبور چنان

نوشِ شیرین شده است از تن و از شیره ى جان


گل به فریاد بَر آمد که تو بیهوده مَگو

زندگى را همه بوده است فقط نیشِ زبان


هر دو گفتند ز اندوخته ها ، تجربه ها 

مور گفتا که یقینا نه چِنین است و چِنان


گل ز زیبایى خود هیچ نگفتى و فلان

هیچ گفتى ز سفر ها و خطر هاى گران؟


ظرفِ دنیا پُرِ انسان و پر از جن و پرى است

سخت تر کوش و گزین نیک نگاهى به جهان


و اندر انبوهىِ این جنگلِ کوته نظران

تو چنان سروِ رها ریشه ىِ اندیشه دوان


کمرت خم نشود کم نشود از تو اگر 

بر تنت زخمِ حقارت زده چنگالِ زمان


تا نخستین تپشَ از تابش نورى ز افق

قلبِ غم دیده و رنجیده ى خود را برسان


زندگى را به همین بوسه ى شبنم تو ببخش

در گذر گر چه بلاها به سَرَت آوَرَد آن


عشق را با نفسِ چلچله فریاد بزن 

سایه ات را بگشا بر تنِ این خسته دلان


عاقبت تازه کند خاکِ کویرى شده را 

اشکِ احساس فروخورده ىِ یک نسل جوان

۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۲۵
رویا رویایى

دلم مى خواد همین امشب همشون رو بخونم :)

ولى نمیشه :( هم زمان کم است و هم تن خسته  

اما سر تا پا پر از ذوق و شوقم ... به نظرم کتاب بهترین هدیه است 

به هم کتاب هدیه بدین :)

پ.ن: شعر نوشته شده در عکس من هم بیتى از سجاد سامانى هست :))

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۱۰
رویا رویایى

براى ادامه دادنِ زندگى تنها همین دلیل کافیست که ...

تنها دلیل زندگى کردنِ نفرِ دیگرى باشى...


۱۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۳۱
رویا رویایى

نوش داروىِ تو اما و اگر دیر کند

غَمِ چشمانِ سیاهت چو مرا پیر کند


گله اى نیست که خود میلِ تو دارم صنما

رسمِ دنیاست و این ها همه تقدیر کند


تَبِ عشقت هذیان هاىِ مرا فاش کند

شَبِ تاریکِ مرا زلف تو تعبیر کند


تو نِشانم بده از چالِ رُخت راهِ فرار

که مرا حسرتِ یک بوسه به زنجیر کند 


اگر این دل شده دیوانه به آن خورده مگیر

کارِ دل نیست که اندیشه و تدبیر کند


چون تو بى مهر و وفایى به گمانت که منم

همه را کافر بى دین چو تو تکفیر کند


همه گل هاىِ گلستان جهان را نفسم

لب شیرین و طرب زاىِ تو تحقیر کند


سرکشان از غَمِ افسار نظر بى خبرند

همه را غمزه ىِ چشمان تو تسخیر کند


عطرِخوش بوى تنت را و تپش هاى دلم

هر چه گشتم سخنى نیست که تفسیر کند


پیله اى بافتَم از تارِ خیالات و مرا 

ترسِ پروانه شدن باز زمین گیر کند

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۴
رویا رویایى

راهى نشانِ من دِه که آن (کان)سوىِ دلبر آید

سازى بزن برایم تا سوزِ جان بَر آید


در جمع هر چه گشتم همتاىِ او ندیدم

رویى نشانِ من دِه تا یادِ دلبر آید


گشتم میانِ گل ها پیدا نشد گلى تا

با سرخِ آن لبانش رنگش برابر آید


عطرش چگونه گویم وصفش نمى توان کرد

هر بار آید از ره بویى زِ عنبر آید


خواهم که شعرى از خود تقدیمِ او نمایم

بیتى ندارم اما در شأنِ او در آید

 

آن چشمِ مست و نازش از یاد بردم اما

لبخندِ دلفریبش با فتنه در سر آید


هر کس سراغِ من را گیرد به او بگویید

محتاجِ روى اویم او وقت دیگر آید


دل خوش به دیدنِ او در خواب بودم اما

حتى به خواب و رویا چندى است کمتر آید

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۰۴
رویا رویایى

اینم یه آهنگ از خواننده ی مورد علاقه(تا اطلاع ثانوی)خخخخ

فقط هم به خاطر (فرفری موی غزل ساز منی)خخخخ

خلاصه خوب می خونه آقا مورد پسند است

اینم یه آهنگ با حال و نسبتا با ریتم خوب و آروم

پیشنهاد:آهنگ بریم دریا گلاب رو گوش دهید:)

واستون آرامش رو آرزو می کنم...


دانلود آهنگ امیرعباس گلاب به نام بازم رفت

 

 

 

 

بازم رفت- امیر عباس گلاب

۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۴۶
رویا رویایى

یه حال خوبی داشت این آهنگ ^-^

امیدوارم خوشتون بیاد دوستان وبلاگی گلم


۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۲۲
رویا رویایى

واحدِ پول براىِ خریدنِ آدم ها محبت است 

که براى بدست آوردن این پول ، باید قلبت کار کند

دلت بتپد

آن زمان است که ثروتمندترین آدم جهانى ...

و سهام دارِ قلبِ دیگران...

۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۵۰
رویا رویایى

بهارى که تو در آن نباشى...

بهار نیست ...

پاییزیست که رنگ عوض کرده مثلِ تو 

۱۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۳۹
رویا رویایى

عیدتون مبارک سال خوبى داشته باشین با هزار تا اتفاق قشنگ قشنگ و رنگارنگ :)

این آهنگ زیبا از گروه دنگ شو تقدیم به دلهاى بهاریتون:)


 



جاى تو خالى-دنگ شو

لحظه ى تحویل سال منو هم دعا کنید لطفا:)


۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۰
رویا رویایى

وقتى زندگى جهنم است باید مرگ بهشت باشد

 جز این از عدالت خارج است...






پ.ن : کاش مى شد به مرگ هم زیرمیزى داد که نوبتم را زودتر بیندازد :)


۲۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۲۱ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۲۰
رویا رویایى

 اگر کسى بپرسد شوق و شور جوانى در تو چگونه گذشت بگویم چه؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۲۲
رویا رویایى

آنکه شد محرمِ اسرار در این خانه تویى

آنکه برد است دل از این مَنِ دیوانه تویى


سازِ دل از غم بسیارِ تو ناکوک شد است

آنکه زد با دِلِ ما نغمه ى مستانه تویى

                          

آشِنایان همه پیمانه ى ما مى شکنند

عهد و پیمان به تو بستیم که بیگانه تویى


گر چه درویش منم بى خبر از خویش منم

تاجِ سر نورِ قمر شاهد شاهانه تویى


دیگران همچو هوس بر دِلِ ما رهگذرند

گِردِ آن کس که بگشتیم چو پروانه تویى


هم نیازى همه نازى تو گناهى و ثواب 

همه درمان و به جانم تَبِ جانانه تویى


در پِىِ پشت و پناهم که به آن تکیه کنم

به گمانم که همان شانه ى مردانه تویى


شکرِ ایزد که تو را بر رَهِ تقدیر نوشت

آن دلیلى که دهم این همه شکرانه تویى


هر کسى را به نهانخانه ى دل ره ندهیم

آنکه بنشسته به دل سهل وصمیمانه تویى

۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۳ ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۶
رویا رویایى

خانه اى بود با چهار پله بالاتر از سطح زمین که متصل مى شد به راهروى کوچک ورودى که در سمت چپ آن چهار اتاق خواب با اندازه هاى مختلف  که دو به دو روبروى هم در امتداد راهرویى که منتهى مى شد به حیاطى بزرگ قرار داشت که برف آن را سفید پوش کرده بود و در آن تاب دونفره ى زنگ زده اى خودنمایى مى کرد و تن نحیف و سرد دخترک را به سوى خود دعوت مى کرد هر یک از اتاق ها زیبایى خاصى داشت اما بهتر از همه اتاق پسرک بود که پنجره اى روبه حیاط داشت و غرق در نور... با دیوارهایى سفید و قفسه هاى چوبى شش ضلعى در دیوار روبروى درِ اتاق ... که پسرک قصد داشت هر کدام را با کتاب هاى رنگارنگ و بزرگ و کوچک پر کند ... 

و دخترک که هنوز چیزى از آینده نمى دانست با خود فکر مى کرد که چه جاى دنجى است این اتاق براى خیال بافى هاى شبانه اش و شمردن ستاره هاى رویاهایش و افسوس مى خورد که این خانه براى او نیست ...

در سمتِ راستِ راهروى ورودى، اتاق پذیرایى بود که نقطه ى قوتش شومینه اى بود در کنج اتاق که در آن خانه ى خالى و در آن زمستان سرد و در میان نگاه هایى خشن که از ماجرایى شوم خبر مى داد تنها مکانِ گرم و مهربانِ خانه بود

و بهانه اى که دخترک و پسرک را به هم پیوند مى داد بدون آنکه نگران از کنار هم بودن باشند و بدون ترس از اینکه کسى بگوید باید دور از هم بنشینند آنها دلخوش به گرمىِ آن و خیره به چوب هایى که مى سوخت و در سکوتى که همه جا را فرا گرفته بود  آینده اى باهم را در غوغاى رنگ هاى زرد و سرخ مى بافتند...

و بى خبر از اینکه پسرک به خاطره اى دور مى رود و از آن روز تنها تکه اى از کتابِ سوخته ى گذشته در آینده ى دخترک جا مى ماند آینده اى بدون آن خانه بدون آن پسرک بدون آن شومینه ...

۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۶
رویا رویایى

دوست ندارم منفى باشم امروز و از مشکلات مهندس بودن بگم 

که نگفته همه واقفند پس فقط مبارک باشه امروز و مثبت باشیم 

خخخخخخخ🎊🎊🎊🎉🎉🎉🎉🎉🎊🎉🎉🎉🎉🎊

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۸
رویا رویایى
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۷ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۳۲
رویا رویایى

و چقدر خسته است این تنِ جا مانده از کاروان خوشبختى 

از بس که رفت و نرسید

و چقدر سیاه است سایه ى وهمِ حجمِ جاده ى بى عبورِ آینده

که سیاهى اش را به رخ جانِ شبِ حال مى کشد

و چقدر دور است 

و چقدر نزدیک است 

مقصدِ بدون بازگشتِ مرگ 

ناشناخته ترین سرزمینِ بکر 

و روشن ترین نقطه در انتهاى مسیر تاریک زندگى 

مرگ، دست نیافتنى ترین، 

آرزوىِ این تنِ خسته ىِ جا مانده از کاروانِ زندگى است

که مى خواهمش

۱۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۸
رویا رویایى

گاهى گمان نمیکنى ولى خوب میشود
گاهى نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهى بساط عیش خودش جور میشود
گاهى دگر تهیه بدستور میشود
گه جور میشود خود آن بى مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهى هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهى نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهى گداى گدایى و بخت با تو یار نیست
گاهى تمام شهر گداى تو میشود
گاهى براى خنده دلم تنگ میشود
گاهى دلم تراشه اى از سنگ میشود
گاهى  تمام آبى این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بى رنگ میشود
گاهى نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویى به خواب بود جوانى مان گذشت
گاهى چه زود فرصتمان دیر میشود
کارى ندارم کجایى چه میکنی
بى عشق سر مکن که دلت پیر میشود

# قیصر امین پور

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۲۷
رویا رویایى