دخت رویا
(تنها با یک کلیک همراه ما باشید)
**منتظر حضور سبزتان هستم**
نمی دانی دلی دادم تو را با دل بمانی کاش
اگر عاشق شدم هرگز نگفتم خود بدانی کاش
تو مختاری نمانی من که جایی را ندارم یار
صبوری پیشه کردم تا فرستی یک نشانی کاش
سکوتم را بگیر از من که سر تا پای فریادم
صدایت را به من بسپار تا باشم فغانی کاش
نگاهت سبز دریایی که گم شد در بهاری سبز
نیابم بی تو دل، بیهوده در زردی خزانی کاش
نهادم عشق را در زیر خاکستر که دل سوزد
هویدا من کنم روزی که این آتش نهانی کاش
رها کردم دلم تازید زو شوری به پا می شد
ز دستم تا به یغما رفت می بستم عنانی کاش
نمی گویم که برگردی بمانی مهربان باشی
به بی مهری بمان یک دم دلم از خود برانی کاش
نمی خوابی چرا عشقم خیالم هم نمی خوابد
نسیمی کو که پلکت باز بر بندد زمانی کاش
به دل گو جز تو مَردی را نمی خواهم نیاید باز
که دل تنها تو را دادم بمیرد با کمانی کاش
نفس جانا ندارم شعر می گویم شبی یک بار
نشانم را که داری دخت رویا را بخوانی کاش