موشک شادی
جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۰ ب.ظ
هر روز که از مسیر مشخصی رفت و آمد می کنم یک شخص مشخصی به من برگه ی تبلیغات میده نه می تونم
نگیرم نه می تونستم بگیرم خسته شده بودم تصمیم گرفتم هر روز با کاغذش موشک درست کنم بدم به
اولین کودکی بهم لبخند زد دیروز موشک قسمت یه دختر شد با چشم های زیبا که تنها نشسته بود شعر
می خوند به من لبخند نزد ولی دیدم شبیه خودمه بهش لبخند زدم موشک به او دادم
" دختر خانم بیا حداقل یک بار پرتابش کن"او هم لبخند زد
به همین سادگی از خسته کنندگی کاغذ تبلیغات برای خودم و دیگران شادی ساختم به همین سادگی...
۹۶/۰۴/۰۲