چرا من مکدر بودم
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ق.ظ
چنان در مرداب تنهایی خود غوطه ور بودم
اسیر دلگیری ها و کوچه ای بی گذر بودم
دلم هرگز نمی شد پای بند هیچ شهری
همانند ماهی دریای آزاد در سفر بودم
بدون دلواپسی ها و باید ها و نباید ها
من آن روزها دیوانه و عاشق خطر بودم
سکوتم را شکستی و به مصداق وعده ی خدا
درونم قیامت به پا و من, منی دیگر بودم
دلم سهل است نفس هم پای تو ماند
از این رو جز تو به کل مردها کافر بودم
چنان غرق آرامش و سبزی نگاهت شدم
که کمتر دنبال حوادث و دردسر بودم
همه می گفتند آرام دل بی قرار من بودی
هزار آه و افسوس من خودم بی خبر بودم
جفای بیشمار تو را بخشیدم با این حال
چرا گفتم برو و از رفتنت مکدر بودم
۹۶/۰۳/۳۱