آخر عشق تو چرا
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۸ ب.ظ
هر بارمی رانی از پیش خود مرا آخر چرا
باز می کشیدم غمزه ی چشم تو را آخر چرا
می نشاندی با هر سخن دشنه ای بر قلب من
هر بارتحمل می کنم این افترا آخر چرا
در هم شکستی با سنگ غرورت جام دل
آگاه بودی از نازک دلی شعرا آخر چرا
من غرق در اقیانوس نا آرام درد عشق تو
این درد را مشتاق شدم پذیرا آخر چرا
دل ما را گره ای کور زده چشم کور عشق
کاین مسیر عشق ندارد قهقرا آخر چرا
هر چند زخمی آن مژگان تو بودم این چنین
هرگز نمی یابم چشمی چنین گیرا آخر چرا
در دره ی عمیق آرزومندی عشقت افتاده ام
اکنون جز دستت بگیرم دست که را آخر چرا
نیرنگ بسی دارد جادوگر هفت خط شهر عشق
آسان بنمود سختی این ماجرا آخر چرا
گفتم تو را نروی حال می گویم فراموشم کن
تار بین عشق و نفرت پاره شد قضارا آخر چرا
دل من که میخانه عشاق و پای کوبان عشق بود
از جور و جفای توگشته غم سرا آخر چرا
۹۶/۰۳/۳۱