آسمان چشمانت
پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۰۷ ب.ظ
چشم من تا امروز
آسمان را جایی در بالا
خانه ی پر رمز و راز ابر ها می دانست
پرواز پرنده را در آن باور داشت
خورشید را شاه نشین می دانست
روز , رنگ آن را آبی
گاه ابری گاه آفتابی وشب را مهتابی
پر از ستاره و شهاب می دانست
تا به امروز چشم من چشم تو را ندیده بود
در خیال خود همی آسوده بود
بر خلاف عادت هر روزه اش
آسمان در چشم تو آمدید پدید
در تمنای نگاهت, فرود آمد خورشید
سفر کردم تا شهاب باران کویر
بی خبر از شهاب های در چشمت اسیر
آبی آسمان چشم تو خاص
همیشه دریایی و شبش مهتابی
بیشتر روزها آفتابی بود
ستاره و ماه و کهکشان و فراتر از آن
غرق بودند در عظمت آن دیدگان
باورم را زیر و رو کرد چه کسی می دانست
آسمان من نبود جز انعکاس چشم تو
همسفر پرندگان , زندگی را کرد آغاز
در خیال آسمان چشم تو کرد پرواز
۹۶/۰۳/۱۱