این اواخر
يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۵۹ ق.ظ
این روزها هر طرف را نگاه مى کنم به جاى همه ى بودن ها،
فقط نبودن تو را مى بینم و در لابه لاى یخبندان صداها،
به دنبال نت هاى گرم کلامت مى گردم که نامم را،
با پسوند جان صدا کنى و جوابت را ندهم
تا دوباره تکرارش کنى...
تو نمى دانستى اما من،
من دیوانه ى شنیدن نامم با آواى تو بودم
این روزها نیستى که ببینى بیمارى عجیب دلتنگى گرفته ام.
دلتنگى مثل طنابى است که دور گردن مى پیچد و
نفست را بند مى آورد
دلتنگم،
دلتنگِ آن نگاه هاى مردانه ات،موقع شیطنت هاى زنانه ام
دلتنگِ احوال پرسى هاى بى دلیل و مکرر اول آشناییمان
که بوى دوستت دارم هاى این اواخر را مى داد.
'این اواخر'، هیچ وقت تصور این واژه را
در دفتر ثبت خاطراتمان را نمى کردم
دلتنگ عکسِ قاب عکسى هستم که سال هاست برعکس روى دیوار است...
دلتنگِ شوخى هایت که درست موقعِ جدى بودنم گل مى کرد،
دلتنگِ قهرهاى کودکانه که به ثانیه نمى کشید،
چقدر بزرگ شدیم که قهرِ آخرمان، سالهاست طول کشیده؟
۹۷/۰۳/۲۰