به دنبال خدا مى گردم...
سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ ب.ظ
بغضى دارم در گلو
آشنایى نمى بینم
تا برایش از آن بگویم
و ناگاه بشکند
و این بیابان تر شود
اینجا هنوز بیابان است
و من تنها در سراب اشک هایم
به دنبال خدا مى گردم ...
صدایى نمى شنوم
جز پیچش بادهاى سوزان
در میان خارهاى غم
که مجروح کرده اند قلب بى پناهم را
جسمم بى حس است
تمام جانم از جانم رفته است
خیره نشسته ام
مات و آرام و بى تلاطم
تا اینکه
خدا به دنبال من بگردد...
۹۶/۰۹/۱۴