مولانا در مثنوی داستانی دارد در مورد دیدگاه چهار « مور » .
مادر بزرگ من همیشه توی جیب پیراهن بلندش مقداری نخود و کشمش داشت و گاهی که آنها را نداشت ، چند تایی سنجد حتما در انبانش بود . و اگر اعتزاضی به سنجد میکردیم ، میگفت : بخورید . صدایتان در نیاید . سنجد هم میوه است .
تا وقتی دیدگاه ما در محدودۀ مور اول و دوم و سوم است ، سنجد ها هم در زمرۀ میوه محسوب میشود و ما می بایست آروارۀ اندیشۀ بیخودی بجنبانیم و کلی هم ذوق کنیم که چنین میوه هایی داشتیم .
.........
مور چهارم باش تا تفاوت سنجد و میوه را ببینی . وگرنه خواب ، خواب است . چه خواب شبانه ! چه خواب روزانه .