دوم شخص مفرد
يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ب.ظ
هرگز
فرصتی نشد برای تو قصه بگم
قصه ی لذت سکوت
وقتی که تو حرف می زدی
یا وقتی که بدون چتر
از کوچه های بی عبور، رد
می شدیم
خیس می شدیم، جیغ می زدیم
شریک
بغض آسمان
غرق غم ابر می شدیم
انگار زمان روی دوچرخه پا
می زد
از روزهای با هم بودن
با عجله عبور می کرد
از جاده ای که آخرش
سقوط من، عروج تو
پرتگاه دلتنگی ها بود
یا روزی که گفتی برو
اشکی که هرگز ندیدی
دلیلی که نپرسیم
رنجی که بی تو کشیدم
غروبی که شروع آن
پایان یک رابطه بود
غروبی که طلوع نشد
در امتداد روز تلخ
روشن ترین خاطره شد
دلگیر شدم
تنها شدم، تنها یعنی بدون تو
هیچ شخص سومی
بازیگر مقابل
رویای خواب من نشد
هرگز
فرصتی نشد برای تو قصه بگم
قصه ی لذت سکوت
وقتی که تو حرف می زدی
یا وقتی که بدون چتر
از کوچه های بی عبور، رد
می شدیم
خیس می شدیم، جیغ می زدیم
شریک
بغض آسمان
غرق غم ابر می شدیم
انگار زمان روی دوچرخه پا
می زد
از روزهای با هم بودن
با عجله عبور می کرد
از جاده ای که آخرش
سقوط من، عروج تو
پرتگاه دلتنگی ها بود
یا روزی که گفتی برو
اشکی که هرگز ندیدی
دلیلی که نپرسیم
رنجی که بی تو کشیدم
غروبی که شروع آن
پایان یک رابطه بود
غروبی که طلوع نشد
در امتداد روز تلخ
روشن ترین خاطره شد
دلگیر شدم
تنها شدم، تنها یعنی بدون تو
هیچ شخص سومی
بازیگر مقابل
رویای خواب من نشد
قصه ی لذت سکوت
وقتی که تو حرف می زدی
یا وقتی که بدون چتر
از کوچه های بی عبور، رد می شدیم
خیس می شدیم، جیغ می زدیم
شریک بغض آسمان
غرق غم ابر می شدیم
انگار زمان روی دوچرخه پا می زد
از روزهای با هم بودن
با عجله عبور می کرد
از جاده ای که آخرش
سقوط من، عروج تو
پرتگاه دلتنگی ها بود
یا روزی که گفتی برو
اشکی که هرگز ندیدی
دلیلی که نپرسیم
رنجی که بی تو کشیدم
غروبی که شروع آن
پایان یک رابطه بود
غروبی که طلوع نشد
در امتداد روز تلخ
روشن ترین خاطره شد
دلگیر شدم
تنها شدم، تنها یعنی بدون تو
هیچ شخص سومی
بازیگر مقابل
رویای خواب من نشد
۹۶/۰۳/۲۱
شب
قصه تکراری چشمان توست
خدا که آن را می خواند
یک دنیا به خواب می رود!
کیانوش جعفری فرد
برگرفته از bonbaste-ordibehesht.blog.ir