نیست که نیست...
پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۴ ب.ظ
غمم زیاد است و غمخوار نیست
بغض بسیار و گریه در کار نیست
دل تنگ آمد و خورشید عمر کرد غروب
خبری از پایان این عشق غمبار نیست
لبریز شد و ریخت از دوری تو صبوری من
هنوز سارق دل بی قرار در کنار نیست
فریاد دوستت دارم می زنم در کوه
ای عجب از کوه هم, انعکاسی نیست
درد تنهایی, مرا می کشد نیک می دانم
در سرنوشت آغوش من یاری نیست
بسی ناگفته رازهای پنهانی دارم
حیف گوشی به من, بدهکار نیست
دل سپردم به تو که نیستی, افسوس
دل ستاندن از تو را, یادم نیست
۹۶/۰۳/۱۸