شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۲۵ ب.ظ
به تو رسیدن در کویر
شده سراب عشق من
بی تو , اما از تو نوشتن
بدترین عذاب مشق من
شبانه خاطره ها را
دفن کردم بی کفن
دیدن تو مثل خیال
رویای محال خواب من
قلبی که برای تو
سخت گذشت از رو سنن
رد نشو ازش, نرو سفر
ساده آن را نشکن
نیست در تصورم
پایان ناله و شیون
چشم تر من پی در پی
از غم توست سینه زن
حق انتخاب با توست
می خوای برو می خوای بزن
رفتنت مساوی به ریشه هام تبر زدن
چراغ کلبه ی عشق
با تو هر شب بود روشن
بعد رفتنت یک عمر شد
بی دلیل چشمک زن
امروز رد شو از من, برو
اما این حرف را نزن
بعد از این دیدن تو
برای من هست قدغن
باز میام به دیدنت
کنار همان بید کهن
کارم هر روز این شده
بی خبر تو را دیدن
۰
۰
۹۶/۰۳/۱۳