دلم برای تپش های قبل دیدار تنگ است
پایم برای رسیدن به سر قرار لنگ است
الهی اگر مستجاب نمی شود دعای سحر
شک ندارم قلب معشوق من از سنگ است
تو که هستی به دعای سحرم اضافه شدی؟
با یک نگاه تو دلم چه شوخ و شنگ است
در پی استقبال دوستان به این آهنگ دلپذیر هم گوش بسپاریم
شعر و ریتم و حال خوبی دارد
موازی ترین خطوط، در جهانیم
زمین برود به آسمان هم، هما نیم
تو در سر نمی دانم چه داری
ما هوایی جز تو در دل نداریم
آه از سرنوشت دو خط موازی
جز دوری از هم چاره چه داریم
دو رهگذرکوچه ی خاموش نگاه
چون تیری رها شده از کمانیم
گرتقدیر من و
تو" ما" نیست هنوز
شاید این بار رقم زد "ما" را، چه دانیم
من در دل تو، تو در دل من کاش
امید که ما در دل یکدگر نهانیم
بس که دلتنگ عبورهم نشستیم
روز از شب، شب از روز ندانیم
تا بشنود زمانه سکوت ما را
تا آخرین ایستگاه یک صدا بخوانیم
من و تو شبیه دو ریل موازی
چشم به راه تغییر خط بمانیم
عقلی بر سر ما گر نمی شد
در سینه دلی هم جا نمی شد
بین دل و عقل پیکار نمی شد
بر فرض که دل پیروز می شد
اکنون همه ی مردم شهرم
نه یک تن، همه مجنون می شد
این ها همه در بند عقل اسیرند
گر بود فریاد رسی که کشتی دل
در طوفان عشق غرق نمی شد
کشتی به ساحل یار می رسید و
لیلی به کنار می نشست و
افسانه ها نوشته نمی شد
در وادی عاشقی همین بس
گر نبودش هر سری را دلی سرکش
هیچ سری هم بر دار نمی شد