کوچه ى تنهایى
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ق.ظ
یک عمر گمان کردم، دنبال کسى هستم
خود را همه گم کردم، دنبال تو مى گشتم
یک عمر در آیینه، هر صبح تو را دیدم
وصف از خم ابرویت، از آینه بشنیدم
یک روز گمان کردم، آن مهوش خوش سیما
آن غایب دور از ما، پیدا به خدا کردم
احوال درونم را، آن حال نگونم را
پیش از همه کس با او، کوتاه و روان گفتم
گفتم تو همان یوسف، آرام دلم هستى
یعقوب زمانم من، گم کرده تو را هر دم
آواره ز میخانه، بى خانه و کاشانه
لب تشنه ز پیمانه، از طعم لبت مستم
تا ساز زنى جانا، یا ناز کنى با ما
مضراب شوم هر شب، با ساز تو مى رقصم
شوریده و دلداده، بى همدم و دلداده
فریاد ز چشمانت، دل رفت ز دستانم
جان را که فدا کردم، دیوانه مرا خواندى
بیش از همه مجنون ها، دیوانه ى جانانم
بر من تو ندادى دل، دل بر دگران دادى
در حسرت آغوشت، از کوى تو من رفتم
در کوچه ى تنهایى، بعد از تو سفر کردم
من عاشق تنهایى این کوچه ى بن بستم
۹۶/۰۸/۲۱