چه باک گر تو باشی
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ب.ظ
نفس را می شمارم به شرطی که همدم تو باشی
برای من درد ها نوش است اگر مرا مرهم تو باشی
نگاهم را نمی گیرم ز چشمانت عزیز من
نه خجلت می کشم از آن مسلک که نامحرم تو باشی
بهشت خرم ارزانی حوریان و قدسیان باد
مرا با تو خوش است جا نا هر چند جهنم تو باشی
وفا را عهد کردم با ضمانت نامه ی جوانی
نباشد باز گشتی از آن که هم قسم تو باشی
چه باک از بی خوابی هر شب بدون رویا
که اشتیاق دیدار رویا هر صبحدم تو باشی
بکوبم پای در شن های داغدار بیابان ها
شفا می طلبم هر شب که آب زمزم تو باشی
هراسم نیست تا ابد زمین گیر گناهی باشم
خطا کار دو عالم که حوای سیب آدم تو باشی
۹۶/۰۳/۳۱