راز های ما

نا گفته ها بسیارند و ناگفته رازها بسیار تر
راز های ما

به سراغ من اگر می آیید
،نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من‌!
به یاد سهراب سپهری عزیز

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۴ - شیمیایی نمونه
    عالی
  • ۱۴ فروردين ۹۹، ۱۹:۰۲ - شیمیایی نمونه
    عالی

۶۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز که در باغ دلت می گشتم 
وقتی آن آلوچه شیرین را چیدم
تازه خوب تو را فهمیدم
 که اگرچه ترشی اما آلوچه ات شیرین است
که اگر خط میان ابروت پر رنگ تر,
خط خنده ات شده کم رنگ تر 
هنوز لبخند تو دلنشین است
 تو اگر با همه تلخ با من تلخ
صیاد عشق من همیشه در کمین است
 تو صاحب خوشحال ترین قلب جهانی
 قلب تو که نه, چهره ات غمین است
 تنها من سایه ای دارم به کنج دلت
 اگرچه درونت برای همه آتشین است
کسی باغ پشت یخبندان دلت را ندید
 آنجا کلبه ای دارم که سرسبزترین است
 در کنارت باشم لحظه ای قدر  یک نفس
 حس من همواره این است
با تو قلب من خوشبخت ترین است

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۰
رویا رویایى

امروز همه چیز مثل هر روز بود
 در همان کافه ی آن کوچه ی بن بست بودم
یک قهوه برای من, یک قهوه برای تو
 یک خاطره من, یک خاطره تو
 همان آهنگ تکراری شورانگیز
 یک جلد فال حافظ  قدیمی رو میز
 صاحب کافه با رقص قلم
 نقش میزد تا که من غرق خیال تو شوم
همه چیز تکرار هر روز پس چرا دلتنگم 
 تو را باز یادم رفت همه چیز بود جز تو
من تو را در عادت روزمرگی 
در کلاف سختی این زندگی 
 از یاد بردم  به همین سادگی 
همه چیز بود جز تو
 و حکم فراموشی من رفتن توست
رفتنی دور از آنکه خیال برگشتن باشد
 تو رفتی تا همه برای من 
یاد گار روزهای بودنت,  یادآور نبودن هایم باشد

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۰۱:۵۰
رویا رویایى


سازم را به رقص تو می نوازم
ای یار خوش قامت و دلنوازم
 تک سرو ناز بوستان آشنایی
 یادم نکردی تو هنوز م بی وفایی
 ترکم نکن به حکم بی قراری
 نشو دردم که تو درمانم ندانی
 جاری شده از غم اشک دو چشمم
 خاری شده در دل عهدی که بستم
 بی تو نتوانم من زنده بمانم
 آه از غم دوری بی تو نگرانم
 رخ می نمایی یک وعده به یک ماه
  هستم گر نباشی با دیده ای به راه
 تو را از یاد بردم  بر دل زخمی زدم
 با سوزش آن زخم تو را به یاد آورم
  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۰۱:۱۴
رویا رویایى

چشم من تا امروز 
 آسمان را جایی در بالا
 خانه ی پر رمز و راز ابر ها می دانست
 پرواز  پرنده را در آن باور داشت
 خورشید را شاه نشین می دانست
 روز , رنگ آن را آبی 
گاه ابری گاه آفتابی وشب  را مهتابی 
 پر از ستاره و شهاب می دانست
 تا به امروز چشم من چشم تو را ندیده بود 
در خیال خود همی آسوده بود
 بر خلاف عادت هر روزه اش
آسمان در چشم تو آمدید پدید
در تمنای نگاهت,  فرود آمد خورشید
سفر کردم  تا شهاب باران کویر
 بی خبر از شهاب های در چشمت اسیر
 آبی آسمان چشم تو خاص
 همیشه دریایی  و شبش مهتابی
 بیشتر روزها آفتابی بود
 ستاره و ماه و کهکشان و فراتر از آن
 غرق بودند در عظمت آن دیدگان
 باورم را زیر و رو کرد چه کسی می دانست
آسمان من نبود جز انعکاس چشم تو
 همسفر  پرندگان , زندگی را کرد آغاز
 در خیال آسمان چشم تو کرد پرواز


۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۷
رویا رویایى


شب من بی تو, شب بی ماه است
 نگهت  دردی است، دلم  بی پناه است
ای که تاریکی در روی تو پیدا نشد
 شب رفت و بی تو، سحر فردا نشد
 جانم تو بمان ، من دگر می روم
 درد تو نهان می شود در دلم
تو عشق منی نهفته در جان و تن
مهرت نشود هرگز فراموش من
قلبم تب دار آن، نگه سرد توست
چشمم بیدار آن، روی زیبای توست
می زنی هر دم دشنه ای بی خبر
 می کنی تو باز رویا هایم را پر پر               
 رفتم و نگفتم می روم به سفر
 دلم پیشت ماند نرود جایی دگر
 این چه عشقی، چه غم نامه است
تو پرستو باش، دلم آشیانه است
مهاجری و می آیی فصلی دگر
دلم همان جاست نرود تا به آخر


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۳
رویا رویایى

دلم برای تپش های قبل دیدار تنگ است
 
پایم برای رسیدن به سر قرار لنگ است
 
الهی اگر مستجاب نمی شود دعای سحر
شک ندارم قلب معشوق من از سنگ است  
 
تو که هستی به دعای سحرم اضافه شدی؟
 
با یک نگاه تو دلم چه شوخ و شنگ است

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۱
رویا رویایى

آن زمان که ...
 من گرم نگاه کردنت بودم
 تو چه سرد عبور کرده بودی
من به دره سقوط کرده بودم
 تو به اوج قله رسیده بودی 
من  همچنان دل خوش به تو بودم
 هم زمان تو با دیگران خوش بودی
 من درگیر دل دیوانه ی پیچیده بودم
  تو چه ساده از کنارم گذشته بودی
 من عابری غریبه بیش تر نبودم
تو تنها و فقط تنها عشق من بودی
نابودی من مرا باعث تو بودی
 با این وجود من دگر هیچ نبودم

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۳
رویا رویایى

چه کنم تمام عمر من، تکرار توست
چشمان ترم هنوز عزادار توست
در لحظه های بی تودمادم اسیر
دلم ثانیه شمار یک نگاه توست
گم شدم در تو، من بی تو غریب
آتش سینه تا ابد تب دار توست
ای که در تاریکی نجوا می کنی
آفتاب آسمان، روشن ز توست
عمری است که پلک روی پلک نرفت
خواب هم بیدارمانده درانتظار توست
هر دمی که می رود به سوی درون
بازدمش در دل گرفتار توست
پیش از تو دلم در خیال خود خرم
خرابی دلم از لرزه ی دیدار توست
کجا روم، که ببینمم، تا آرام شوم
که آرامشم مدت هاست بیمار توست

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۷
رویا رویایى

در  پی استقبال دوستان به این آهنگ دلپذیر هم گوش بسپاریم

  شعر و ریتم و حال خوبی دارد

لینک دلبر پویان نجف

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۶
رویا رویایى


موازی ترین خطوط، در جهانیم

زمین برود به آسمان هم، هما نیم

تو در سر نمی دانم چه داری

ما هوایی جز تو در دل نداریم

 آه از سرنوشت دو خط موازی

جز دوری از هم چاره چه داریم

 دو رهگذرکوچه ی خاموش نگاه

چون تیری رها شده از کمانیم

 گرتقدیر من و تو" ما" نیست هنوز

شاید این بار رقم  زد "ما" را، چه دانیم

من در دل تو، تو در دل من کاش

امید که ما در دل یکدگر نهانیم

 بس که دلتنگ عبورهم نشستیم

روز از شب، شب از روز ندانیم

تا بشنود زمانه سکوت ما را

تا آخرین ایستگاه یک صدا بخوانیم

من و تو شبیه دو ریل موازی

چشم به راه تغییر خط بمانیم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۹
رویا رویایى

از آتشی که در قلبم افروختی
جز خاکستری بیش نماند
از عهد های من و تو پنهانی
حسرتی جاودانه بر دل بماند
آخرین بار از نگاهت خواندم
ازیاد من در دلت هیچ نماند
دروغین سکوت چشمانت را
 دل پر نجوای من نکرد باور
همچنان بعد سال ها دوری
در انتظار فریاد دلت بماند
خاموشی آتشی را که افروختی
پس از رفتنت به یادت نماند
تا شود خاکستر، این تند آتش
قلب مرا بی تو آرام سوزاند
غافل از آتش زیر خاکستر
همچنان در دل نیمه جان بماند
داغی که عشق تو بر دلم نهاد
بعد هر سوز زمستانی باز بماند
 

 

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۳
رویا رویایى
بعضی وقت ها بعد از نوشتن ها و نوشتن ها
آدم تشنه شنیدن میشه چه خوبه که اسمش آخرین رویا باشه
  صداش علی زند وکیلی امیدوارم شما هم لذت ببرید!
  لینک آخرین رویا ... علی زند وکیلی
۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۲۴
رویا رویایى

عقلی بر سر ما گر  نمی شد

در سینه دلی هم جا نمی شد

 بین دل و عقل پیکار نمی شد

بر فرض که دل پیروز می شد

 اکنون همه ی مردم شهرم  

 نه یک تن،  همه مجنون می شد

این ها همه در بند عقل اسیرند

گر بود فریاد رسی که کشتی دل

در طوفان عشق غرق نمی شد

کشتی به ساحل یار می رسید و

لیلی به کنار می نشست و

افسانه ها نوشته نمی شد

در وادی عاشقی همین بس

گر نبودش هر سری را  دلی سرکش

هیچ سری هم بر دار  نمی شد

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۶
رویا رویایى

در آغاز سفر به قله های غرور
در همان ایستگاه اول نه دور 
تو را بخشیدم...
در کنار حوض آب های بلور
چون منی مانده ازدلت مهجور
تو را بخشیدم ...
از کنار زخم های بی کسی کردم عبور
 با دلی مواج به وسعت دریا رنجور
تو را بخشیدم...
به اختیارخودم نه با دلی مجبور
تعجب از من، این بار چه صبور
تو را بخشیدم...
 آخرقصه رسیده به قله چه غیور
سرخوش وغزل خوان و مسرور
که چون تویی را من بخشیدم...



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۹
رویا رویایى


تو به من آموختی که ...

بعد از بارانم  به سرت چتر بگیر

بعد هر زلزله سیلاب بشم رو تقدیر

نکنم دلم رو با خود درگیر

نشوم از رفتن تو دلگیر

دلم را نشان بدم بی تقصیر

همچو شب کویری،  سرد سیر

نشوم در دام صیاد اسیر

بگذرم من از خاطرات اخیر

احساس های دلی روی دلم بی تاثیر

رفتن ها چه زود، برگشتن ها چه دیر

یادت نماند که بیاموزیم این تدبیر

که فراموشت کنم تا دل نشود پیر


۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۶
رویا رویایى

من به تو آموختم که...

زیر باران چتر نگیریم به سر

نفس درختی را نبریم با تبر

ستاره ها رو بشماریم تا سحر

در امتداد کویری ترین شب سفر

ببندیم نقشی نو از زندگی با یک دگر

غصه ها کم رنگ تر، شادی ها پر رنگ تر

در امان از زخم های سنگ های در گذر

شبیه رود باشیم، رونده تر

من به تو آموختم که بیابی بال و پر

پرواز و احساس کنی فراتر

حیف که دیر شدمت یادآور

پر نکشی از آشیانه بی خبر

یک اثری بگذاری رو صنوبر

تو کنج کوله دلت، دلم را با خود ببر


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۸
رویا رویایى

اسم تو شعره بلنده وسط نامه ی کوتاه
 نامه را یک خط نوشتم پر حسرت و پر آه
اما اسم تو رو صد بار با خودم خلاصه کردم
هر دفعه به میم رسیدم 
 نتونستم ...
ننوشتم , بغض کردم
تک تک خاطره هاتو با مدادم هیجی کردم
 همه ی روزهای خوب و من فدای هیچی کردم
تو همون واژه ی خط خطی مبهم 
در میان نامه ها و شعرهایم
 نامه های نا نوشته شعرهای بی کلام
 حس آغاز دوباره با سلام
 بعد از  این من ماندم و  شکوای دل
 دست من خالی و پیش دل خجل
 چطوری نامه ها رو بفرستم
 که رو نامه اسمت رو نتونستم ... ننوشتم

   

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۳
رویا رویایى

برای دیدن رویا اندکی 
 یا که غرق شدن تو رنگی رنگیای حوض نقاشی
کافیه چشمهای بازت رو ببندی
کلبه ای دنج میان دشت سر سبز و وسیع
وسط هیاهوی چلچله ها پیدا کنی
درهای پنجره را باز کنی
گل های اطلسی را ناز کنی
هوس یک ساحل و ساز کنی
یکباره شروع به آواز کنی
یک نفر توی افق دیده میشه
آسمان آبی ترین از همیشه
انگاری که این سرزمین رو خدا
هدیه داده به قلب های ما دو تا
دست تو تا که دستم رو می گیره
دل تو میگه که جایی نمیره
 چشم ما تا که بهم خیره میشه
لحظه ای که دیگه تکرار نمیشه
بیداری که ما دو تا رو میبینه
میاد و رو چشم های من میشینه
صدای ساعت زنگی توی گوشم می خونه
دل من پیش تو اونجا می مونه



 



۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۰
رویا رویایى

قصه از جایی شروع شد واسه من 
که تو آرام و یواش و قدم قدم
گذشتی از کوچه پس کوچه های دل من
به دلم شک کردم
 وقتی آن نگاه تو صاف تر از آینه دیدم 
 به دلم شک کردم
 توعبور کرده بودی و من هنوز 
 خیره به رد پای تو بودم
 به دلم شک کردم
وقتی فرش قرمزی  برای تو پهن کردم
 به دلم شک کردم
وقتی تو پس از عبور لحظه ای کردی درنگ
 روتو کردی سمت من
  به دلت شک کردم
قصه از این جا شروع شد واسه ما عزیزم 


۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۰
رویا رویایى

دست ما گرچه جوانیم 
در تمنای آرزوهای دور کودکی
روبه بالا مانده است
قلب ما گرچه جوانیم 
در اشتیاق و شور کودکی
جا مانده است
چشم ما گرچه جوانیم 
در حسرت دیدار آشنای کودکی
به در مانده است
 روح ما گرچه جوانیم
 در اندیشه ی پرواز پرستو
 خیره به آسمان مانده است
و مرگ گرچه جوانیم
 پشت دیواری که دور نیست
 منتظر مانده است
 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۲
رویا رویایى